محمد علیمحمد علی، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

حاج علی مامانی

سادگی کودکی

 چقدر سادگی و پاکی کودکانه ات را دوست دارم و چقدر چشمان بی آلایش و نجیبت را ای کاش ما بزرگترها نیز کمی به یاد کودکی هایمان می افتادیم و لذت سادگی را دوباره تجربه می کردیم. چقدر ساده از کنار سادگی ها می گذریم و حتی دلمان هم نمی لرزد . دلم برای کودکی تنگ شده علی عزیزم؛حالا که کودک هستی لذت ببر و وقتی بزرگ شدی یادت باشد که کودکی دنیای دیگری است  
10 مرداد 1390

شعر رمضان

به گزارش خبرنگار فارس، مصطفي كارگر شاعر متعهد و اهل‌جنوب كشورمان به مناسبت فرارسيدن ماه مبارك رمضان شعري سروده و در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده است. اين شعر به شرح زير است: رمضان آمده آهنگ سحر ساز كنيد با مناجات و غزل بر دو جهان ناز كنيد دست‌ها را برسانيد به معراج دعا تا خدا با نفسي سوخته پرواز كنيد كاش يك گوشه خلوت به زمين هديه شود سفري با دلي افروخته آغاز كنيد بندگي راه قشنگي‌ست كه مستان دانند مستي آموخته و بندگي ابراز كنيد گوهر اشك به هر خون دلي مي‌ارزد همه‌دم با غم باران‌زده اعجاز كنيد كار ما نيست قدم در قفس خاك زدن پر و بالي زده و پنجره را باز كنيد فرصتي نيست كه يك عمر معطل باشيم ماه...
10 مرداد 1390

همایش شیر مادر به مناسبت روز جهانی شیر مادر

هستی مامان سلام مامانی مدتیه هروقت از سرکار میام خونه سرت رو  میزاری رو شونم یا زانوهام و خودت لوس میکنی. در ضمن دیگه بغل هیچ کس نمیری حتی بابایی. جان مادر با این کارهات دلم آتیش میگیره .دیروز در سالن آمفی تئاتر دانشگاه همایش شیر مادر برگزار شد و من هم به این همایش رفتم.در این همایش از مضرات شیر خشک و محاسن شیر مادر گفته شد و روشهای شیردهی و علل امتناع نوزادان از شیر خوردن توضیح داده شد و در نگاهی زیبا شیر مادر از نظر اسلام هم بررسی شد.اما در انتها دکتر رفیعی حرف جالبی زد گفت تصور کنید که به من بگویند همه دارایی و پست و مقام و خانواده  و مدرک خود را از دست داده ای به نظر شما چه احساسی پیدا میکنم حاضرین گفتن اگر خیلی مقاو...
10 مرداد 1390

تعطیلات 3 نفره

واااااااااااااااااای چقدر تعطیلات اون هم ۲ روز پشت سر هم و کنار همسر جونی و پسر گلم مزه میده خیلی خوب بود و چسبید این تعطیلات صبح جمعه خواب خواب بودم چشمام رو باز کردم تا ببینم علی پتوش رو پس نزده و به خیال خودم که حتما خوابه ... وقتی چشمم رو باز کردم دیدم کنارم دراز کشیده و بی سرو صدا زل زده به صورت من و داره نگام می کنه ... جاااااااااااااااااااااااانم خیلی صحنه قشنگی بود ... بوووووووسش کردم و بغلش کردم و گفتم علی مامان رو بغل کن لالا کنیم ... خندید و همین جوری که با میمی بازی می کرد  روی دستام دراز کشید ... دلم می خواست بخورمش از بس این حرکاتش بامزه و قشنگ بود ... دوست دارم گل خوش و آب رنگ مامان ...
9 مرداد 1390

چقدر لذت بخش است وقتی ....

چقدر لذت بخش است وقتی سرشار از لبخند می شوی و از ته قلب می خندی چقدر لذت بخش است وقتی کاسه سوپی را که برایت پخته ام تا ته می خوری چقدر لذت بخش است وقتی با دهان کوچکت مرا می بوسی چقدر لذت بخش است وقتی از خواب بیدار میشوی و من هنوز گیج خواب هستم آرام دستان کوچکت را روی صورتم می کشی تا بیدارم کنی چقدر لذت بخش است وقتی بازی کلاغ پر را که تازه یاد گرفته ای با دقت انجام میدهی و انگشت کوچکت را با ظرافت بالا میاری چقدر لذت بخش است وقتی مشغول شستن ظرفها هستم ناگهان از پشت پاهایم را سفت میچسبی چقدر لذت بخش است وقتی صدایم میکنی و من غرق شادی و عشق تو میشوم چقدر لذت بخش است وقتی بوی تنت به من می خورت و گاهی مرا تا اوج خواستن میبر...
9 مرداد 1390

علی و شنا

جان مادر سلام دیروز رفتیم کنار رود دز که شنا کنیم.وای خدای من چقدر آب سرد بود.عزیزم با اینکه شما عاشق آب بازی هستی اما هینکه پای شما به آب رسید شروع به گریه کردی.حق داشتی پسرم چون من هم نمیتونستم تحمل کنم.اما کم کم یه کوچولو پا میزاشتی تو آب.در ضمن اونجا به شدت اشتهات باز شده بود و همه سوپ رو خوردی و باز هم میخواستی.گل پسرم به ما که خیلی خوش گذشت و از شدت سرمای آب تا شب سردم بود.مامانی وقتی بزرگتر شدی میبرمت کنار آب تا خودت شنا کنی. تا همیشه دوست دارم معنای زندگی و امید قلبم ...
8 مرداد 1390

زندگی ...

 نفس به نفس تو دادن یعنی زندگی نگاه به خنده زیبایت کردن یعنی زندگی آرام در کنارت آرمیدن یعنی زندگی بوسه بر گونه های ابریشمی ات زدن یعنی زندگی در آغوشت گرفتن و بوییدن عطر تنت یعنی زندگی وجود تو ، حضور تو ، نام تو ، عشق تو یعنی زندگی و وقتی با طنین زیبای صدایت ، صدایم میزنی ماماماااااااا این یعنی تمام زندگی علی عزیزم بی اندازه و به قدر بی نهایت دوستت دارم   ...
8 مرداد 1390

دلتنگی

جان مادر سلام. دلم برات خیلی تنگ شده مخصوصا چون دیشب فقط دو بار بیدار شدی که شیر بخوری.دیگه طاقت دوریت رو ندارم دوست دارم وقتی بیدار میشی من پیشت باشم. بوست کنم با هم صبحانه بخوریم بازی کنیم.علی جان دلم برای بوی بدنت تنگ شده.   عزیز مامان تا دنیا دنیاست دوست دارم   ...
5 مرداد 1390